سید علی حسینی خامنه معروف به سید علی خامنهای (زادهٔ ۲۴ تیر ۱۳۱۸، مشهد) رهبر کنونی و دومین ولی فقیه در جمهوری اسلامی ایران است. او از مراجع تقلید شیعیان به شمار میرود. وی سومین رئیسجمهور ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ در دو دورهٔ پیاپی بود. او طبق قانون رئیس حکومت، فرمانده کل نیروهای مسلح، و برترین مقام کشور محسوب میشود.
خامنهای تا ۱۹ سالگی تحصیلاتی در حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف فرا گرفت و سپس برای تحصیلات عالی به حوزه علمیه قم رفت. وی در این حوزه با روحالله خمینی که از استادان آنجا بود و بعدها بنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی ایران شد آشنا شد و بر سر درسهای او نشست. در جوانی با جنبشهای مخالف حکومت پادشاهی پهلوی همراه شد و نخستین بار پس از حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر و به زندان انداخته شد. او چندین بار دیگر نیز در طی دوران حکومت شاهنشاهی توسط ساواک دستگیر شد و این دستگیریها به آشنایی او با چندین انقلابی معروف از جمله آیتالله حسینعلی منتظری انجامید. با اوجگیری اعتراضات مردمی در سال ۱۳۵۷ و آزادسازی تعدادی از زندانیان سیاسی از سوی حکومت به منظور بازتر کردن فضای سیاسی، خامنهای پس از واپسین دوره تبعید خود به زادگاهش مشهد بازگشت.
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، خامنهای عضوی از شورای انقلاب شد و در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی مردم تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی رسید. یک سال بعد او توانست از یک سوءقصد که توسط هواداران گروه فرقان طراحی شده بود جان سالم به در برد. از آن پس، خامنهای سمت ۲ دور پیاپی ریاست جمهوری ایران را میان سالهای ۱۳۶۸–۱۳۶۰ بر دوش داشت. وی پس از درگذشت آیتالله خمینی در سال ۱۳۶۸ به عنوان دومین ولی فقیه به رهبری ایران رسید و از آن هنگام تاکنون بر این مسند است. او امام جمعهٔ تهران و رئیس بنیاد دائرةالمعارف اسلامی (منتشر کنندهٔ دانشنامه جهان اسلام) نیز میباشد.
اوان زندگی
زادروز
سید علی خامنهای در سال ۱۳۱۸ در مشهد به دنیا آمدهاست.۴۵ در شناسنامه، تاریخ تولد وی ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ ثبت شدهاست که با ۱۶ژوئیهٔ ۱۹۳۹ برابر است، اما خود زادروز صحیحش را در ۲۹ فروردین ماه میداند.۶۷
در دوران نوجوانی
خانواده
پدر سید علی خامنهای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین از روحانیان آذری مقیم نجف بودند و نیایش اهل تفرش که به آذربایجان هجرت کردهبود.۸۹ مادرش خدیجه میردامادی۱۰ که متولد سال ۱۲۹۱ بود در سال ۱۳۶۸، تنها دو ماه بعد از شروع رهبری او درگذشت. وی دربارهٔ مادرش چنین گفتهاست: «مادرم خانمی بود بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس –البته نه به معنای علمی، بلکه به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ–، با قرآن کاملاً آشنا بود».۱۱ او دختر آیتالله هاشم میردامادی بود که اصالتاً اصفهانی و مقیم مشهد بود.
پدر بزرگ مادری رهبر ایران، زاده و بزرگشدهٔ نجف و دانشآموختهٔ حوزهٔ علمیهٔ نجف البته از سادات میردامادی اصفهانی و مشخصاً نجفآبادی بود. او حدوداً در ۴۰ سالگی به ایران مهاجرت کرد و در مشهد به تبلیغات مذهبی و تحصیل و تدریس و نوشتن کتابهای اسلامی مشغول بود. او در زمان کشف حجاب در حکومت رضاشاه در مسجد گوهرشاد مشهد مبارزاتی کرد و پس از مخالفت با این طرح به سمنان تبعید شد و در مسجد جامع گوهرشاد سالیان بسیار امام جماعت بود و تفسیر قرآن میکرد و کتاب تفسیر قرآن خلاصةالبیان را نوشت.۱۲ شوهرعمهاش شیخ محمد خیابانی بود.۱۳
سید علی خامنهای متأهل و دارای ۶ فرزند است. همسر وی منصوره خجسته باقرزاده نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و پسرانش مصطفی ،مجتبی، مسعود (محسن) و میثم است.۱۴۱۵ بشری همسر محمدجواد گلپایگانی فرزند محمدی گلپایگانی رئیسدفتر رهبری است.۱۶ هدی، همسر مصباحالهدی باقری کنی فرزند محمدباقر باقری کنی است.۱۷ مجتبی با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کردهاست.۱۸ مصطفی با دختر عزیزالله خوشوقت ازدواج کردهاست و مسعود نیز با فرزند محسن خرازی و خواهر صادق خرازی.۱۶ میثم داماد محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران است.۱۹
سید محمد برادر بزرگتر او، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بوده و در حال حاضر ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده دارد. برادر کوچکترش سیدهادی نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است، که در سال ۱۳۷۹ روزنامهٔ حیات نو را منتشر کرد که بعداً به دستور دادگاه ویژهٔ روحانیت توقیف شد.۲۰۲۱ یکی از خواهران وی به نام بدری همسر شیخ علی تهرانی بود. علی تهرانی روحانی فعّال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. بدری در ایران درگذشت.۲۲۲۳ برادر کوچکتر او، سید حسن، مسئول هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری وزارت نفت و نمایندهٔ وزیر نفت در این هیئت،۲۴ و عضو شورای پروانه نمایش است.۲۵ سیده فاطمه حسینی خامنهای، خواهر دیگر او در ۱ فروردین ۱۳۹۴ در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت.۲۶
دوران کودکی و تحصیل
او از دوران کودکی در خانوادهای فقیر پرورش یافت۲۷ و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتبخانه و پس از مدتی به دبستانی اسلامی به نام دارالتعلیم دیانتی رفت و تحصیلش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. در دورهٔ دبیرستان، خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو را آغاز کرد. سپس از مدرسهٔ جدید وارد حوزهٔ علمیهٔ مشهد شد و نزد پدر و دیگر استادان وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
وی کتب ادبی از قبیل جامع المقدمات، سیوطی، مغنی را نزد مدرّسان مدرسهٔ سلیمان خان و نوّاب خواند. پدر نیز بر درس فرزندانش نظارت میکرد. کتاب معالم را نیز در همان دوره خواند. سپس شرایع الاسلام و شرح لمعه را مشترکاً نزد پدر و آقا میرزا مدرس یزدی آموخت و رسائل و مکاسب را در حضور شیخ هاشم قزوینی. بقیهٔ دروس سطح فقه و اصول را نزد خود پدر خواند و دورهٔ مقدمات و سطح را در پنج سال و نیم به اتمام رساند.
در زمینهٔ منطق و فلسفه، کتاب منظومهٔ سبزواری را ابتدا از جواد آقا تهرانی و بعدها نزد شیخ رضا ایسی خواند.۲۸
همچنین آیتالله خامنهای در سال ۱۳۸۸ پیشنهاد اخذ مدرک دکترای افتخاری را که از طرف اساتید و رئیس دانشگاه تهران مطرح شد را رد کرد و گفت:
این مسئله و ابراز محبت دانشگاهیان برای بنده افتخار است اما از پذیرش آن معذورم و اگر خدای کریم کمک کند به همان میثاق طلبگی متعهد و پایبند خواهم بود.۲۹
تحصیلات حوزوی
سید علی خامنهای از سن هجدهسالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد آیتالله میلانی از مراجع وقت آغاز کرد. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عازم نجف شد. در مدت اقامت کوتاه خود از دروس سید محسن حکیم و ابوالقاسم خویی و سید محمود شاهرودی بهره برد. او با مشاهدهٔ وضعیت تحقیق و تدریس در نجف تصمیم به تحصیل در آن شهر گرفت، ولی به دلیل مخالفت پدر پس از هفت ماه به ایران بازگشت.۳۰
پس از آن از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزهٔ علمیهٔ قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه مشغول شد. او سر درس آیتالله بروجردی و مرتضی حائری یزدی و علامه طباطبایی حاضر شد و نیز پای درس فقه و اصول سید روحالله خمینی شرکت کرد.
در سال ۱۳۴۳ یک چشم پدرش براثر بیماری آب مروارید نابینا شد. پس از آن بهرغم علاقهاش به تحصیل در قم، برای مراقبت از پدر به مشهد بازگشت و تا سال ۱۳۴۷ همانجا درسآموزی خود را با شرکت در دروس استادانی چون آیتالله میلانی ادامه داد. در کنار آن به کتابهای فقه و اصول و معارف دینی به طلاب و دانشجویان میآموخت.۳۰
به نوشته آبراهامیان، بعد از برگزیده شدن حجتالاسلام سیدعلی خامنهای به عنوان رهبر ایران، رسانههای حکومتی، او و همکارش حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی را به عنوان آیتالله معرفی کردند.۳۱
فعالیتهای انقلابی
سیدعلی خامنهای خود را «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی، انقلابی سید روحالله خمینی» میداند. البته به گفتهٔ خودش نخستین جرقههای انقلابی و مبارزاتی با نظام پهلوی را سید مجتبی نواب صفوی در ذهن او زدهاست:۳۲۳۳
همان وقت جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد.
در سال ۱۳۳۱ هنگامی که نوّاب صفوی با عدّهای از فدائیان اسلام به مشهد رفتهبود و در مدرسهٔ سلیمان خان، سخنرانیای پرهیجان کرد در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، مخالفت با شاه و انگلیس و ادعای دروغگویی آنان به ملت ایران، سید علی یکی از طلبههای جوان همان مدرسه بودهاست.۳۲
نخستین دستگیریها (ایام ۱۵ خرداد)
سید علی خامنهای در زندان، در دوران حکومت پهلوی
وی را در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ (۹ محرم) دستگیر کردند و یک شب بازداشت بود. فردای آن روز به شرط اینکه منبر نرود و تحت نظر باشد، آزاد شد.
با پیش آمدن حادثهٔ خونین قیام ۱۵ خرداد، بازهم او را از بیرجند به مشهد آورده تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ۱۰ روز آنجا زندانیش کردند.۲۷۳۴
دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)
بهمن ۱۳۴۲ (رمضان ۱۳۸۳ قمری) او با عدهای از دوستانش آهنگ کرمان کرد و پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با عالمان و طلاب شهر، عازم زاهدان شد.
به دلیل سخنرانیها بهویژه درایام ششم بهمن سالگرد انتخابات و رفراندوم شاه، در روز ۱۵ رمضان زادروز حسن بن علی، ساواک شبانه او را دستگیر و با هواپیما روانهٔ تهران کرد.
وی حدود ۲ ماه به صورت انفرادی در زندان قزلقلعه زندانی شد.۳۰
سومین و چهارمین بازداشت (کلاسهای درس)
به دلیل کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشهٔ اسلامی وی در مشهد و تهران مورد تعقیب ساواک قرار گرفت.
برای همین در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی میکرد. سال دیگر در ۱۳۴۶ دستگیر و محبوس شد. همچنین دوباره ساواک در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و زندانیش کرد.۳۰
پنجمین بازداشت
وی دربارهٔ پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مینویسد:۳۰
از سال ۴۸ زمینهٔ حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمیتواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونتآمیز ساواک در زندان آشکارا نشان میداد که دستگاه از پیوستن جریانهای مبارزهٔ مسلحانه به کانونهای تفکر اسلامی بهشدت بیمناک است و نمیتواند بپذیرد که فعالیتهای فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریانها بیگانه و بهکنار است. پس از آزادی، دایرهٔ درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و... گسترش بیشتری پیدا کرد.
بازداشت ششم (ادامهٔ درسها)
در خلال سالهای ۱۳۵۰-۱۳۵۳ درسهای تفسیر و ایدئولوژی سید علی خامنهای در سه مسجد کرامت و امام حسن و میرزا جعفر در مشهد تشکیل میشد.
این فعالیتها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک به خانهاش در مشهد هجوم برده، او را دستگیر و بسیاری از یادداشتها و نوشتههایش را ضبط کند.
این ششمین و طولانیترین بازداشت وی بود که نزدیک به ۱۰ ماه به طول انجامید. خامنهای تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیتهٔ مشترک ضدخرابکاری بود. در این مدت او به سلول انفرادی بردهبودند.۳۰
وی در این باره گفت:
سختیهایی که در این بازداشت تحمل میکرد، فقط برای آنان که آن شرایط را دیدهاند، قابل فهم است.
پس از آزادی از زندان، به مشهد برگشت و بازهم همان برنامه ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به او ندادند.۳۰
تبعید به ایرانشهر
در اواخر سال ۱۳۵۶، نیروهای امنیتی پهلوی وی را دستگیر و به مدت ۳ سال به ایرانشهر تبعید کرد.
در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات انقلاب ایران، از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد بازگشت.۳۰
پس از انقلاب اسلامی ایران
علی خامنهای در جلسه حزب جمهوری اسلامی به همراه بهشتی و هاشمی، مرداد ۵۸
آیتالله خمینی پیش از بازگشت از پاریس به تهران او را در کنار مطهری و بهشتی و هاشمی رفسنجانی در شورای انقلاب منصوب کرد. هنگامی که مطهری پیام خمینی را بدو رساند از مشهد به تهران آمد.
ازجمله فعالیتهای او در این دوره عبارت اند از:۳۰
رخدادها سال
پایهگذاری و عضویت درحزب جمهوری اسلامی
با همکاری و همفکری بهشتی و باهنر و هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر در اسفند اسفند ۱۳۵۷
معاونت وزارت دفاع ۱۳۵۸
سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۵۸
امام جمعهٔ تهران ۱۳۵۸
نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ۱۳۵۸
نمایندهٔ سید روحالله خمینی در شورای عالی دفاع ۱۳۵۹
حضور در جبههها با شروع جنگ ایران و عراق ۱۳۵۹
ترور نافرجام۳۵
آسیب دائمی در ناحیه دست در پی حادثه۳۶ ششم تیرماه ۱۳۶۰۳۷
شورای انقلاب
این نوشتار کامل نیست. لطفاً به بهبود آن کمک کنید، یا دربارهٔ اشکال در صفحهٔ بحث گفتگو کنید.
نوشتار(های) وابسته: شورای انقلاب، دولت موقت ایران و ابوالحسن بنیصدر
پس از انقلاب اسلامی، آیتالله خمینی در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهدی بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت انتقالی برگزید. پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸ دولت موقت استعفا کرد.
با پذیرش این استعفا از آبان ۱۳۵۸ تا بهمن همان سال (رویهمرفته به مدت سه ماه) ادارهٔ کشور را به شورای انقلاب سپردند. در این سه ماه سید علی خامنهای سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت. او سپس برای کاندیداتوری در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا داد.۳۸
کابینهٔ موقت شورای انقلاب
رؤسا
ر. رئیس نوبت ریاست ر. رئیس نوبت ریاست
۱ مطهری اولین رئیس ۳ بهشتی سومین رئیس
۲ طالقانی دومین رئیس ۴ بنیصدر چهارمین رئیس
وزیران
ر. وزیر وزارتخانه ر. وزیر وزارتخانه
۱ باهنر آموزشوپرورش ۱۰ قزوینی راه وترابری
۲ قندی ارتباطات ۱۱ احمدزاده صنایع ومعاون
۳ نمازی اقتصاد ۱۲ حبیبی علوم
۴ بنیصدر←قطبزاده امورخارجه ۱۳ میناچی ارشاد
۵ صدر بازرگانی ۱۴ فروهر کار
۶ سامی بهداشت ۱۵ هاشمی کشور
۷ شیبانی کشاورزی ۱۶ کتیرایی مسکن
۸ مهدوی کنی دادگستری ۱۷ معینفر نفت
۹ خامنهای دفاع ۱۸ تاج نیرو
نمایندگی مجلس ۱۳۵۹–۱۳۶۰
در اردیبهشت ۱۳۵۹ با کسب ۶۵٫۸۰ درصد از مجموع ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رای۳۹ بعد از فخرالدین حجازی، حسن حبیبی، مهدی بازرگان، علی اکبر معین فر، در حوزهٔ انتخابیهٔ تهران پنجم شد و به اولین دورهٔ مجلس شورای ملی پس از انقلاب راه یافت.۴۰
سیدعلی خامنهای در سنگر در خلال جنگ ایران و عراق
ترور ناموفق
رهروان فرقان که بازماندهٔ گروه فرقان بودند، در ضبطصوتی بزرگ که بر میز سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران بمب کار گذاشتند. این بمب ۶ تیر ۱۳۶۰ هنگام سخنرانی او منفجر شد. البته بمب کامل عمل نکرد. امام جمعهٔ تهران و نمایندهٔ خمینی در شورایعالی دفاع، از این سوءقصد که ممکن بود به مرگ وی بینجامد، جان سالم به در برد ولی جراحات شدیدی بر او وارد شد. براساس اخبار منتشره در همان زمان، خامنهای «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد و «استخوان ترقوه» اش شکست و با قطع چند رگ و عصب دست راست وی، دچار مشکل حرکتی شد. دست راست او از آن هنگام از کار افتادهاست.
سید علی خامنهای به عنوان امام جمعه تهران در سال ۱۳۵۸ مصادف با ۱۹۷۹ میلادی
احمد قدیریان این ترور را کار جواد قدیری و سازمان مجاهدین خلق میداند. البته گزارش روزنامهٔ کیهان در شماره فردای ترور در داخل ضبط صوت نوشته شدهبود: «هدیهٔ گروه فرقان». اعضای گروه فرقان پس از ترورهای سال ۱۳۵۸ دستگیر و اعدام شدهبودند اما برخی از پیروان آنها گروه رهروان فرقان را تأسیس کردند و قاسم اسلامی و سید علی خامنهای را ترور کردند. ایرج مصداقی عاملان ترور را ایرج افشاری و اروج امیرخانزاده معرفی کردهاست.۴۱
مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروه فرقان میداند با این تفاوت که نام عامل اصلی را امیرمسعود تقیزاده میداند.۴۲۴۳
ریاست جمهوری ۱۳۶۰–۱۳۶۸
پوستر تبلیغاتی علی خامنهای در انتخابات ریاست جمهوری
نوشتار(های) وابسته: انتخابات ریاستجمهوری ایران (مهر ۱۳۶۰) و انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۶۴)
سید علی خامنهای در انتخابات مهرماه ۱۳۶۰ به مقام ریاست جمهوری رسید. در این انتخابات ۴۲ نفر از ۴۶ نامزد رقیب وی در این انتخابات رد صلاحیت شدند و تا حدود زیادی مشخص بود که نامزداول مورد حمایت نظام، حجتالاسلام خامنهای است.۴۴ او در این انتخابات که با مشارکت ۷۵٪ی مردم برگزار شد که از دو انتخابات پیش بیشتر بود، ۹۵٪ رایها را به دست آورد که تا کنون بیشترین است.
آیتالله خمینی، در مورد ریاستجمهوری او گفتهاست:
ما از سر ناچاری چون آدم نداشتیم به ورود یکی از روحانیون به عرصهٔ اجرایی و انتخابات آقای خامنهای، رای دادیم، وگرنه هر زمانی که آدم صالح و مورد اعتمادی پیدا کنیم، ایشان باید به جایگاه اصلیش یعنی مسجد باز گردد.۴۵نیازمند منبع
تیتر روزنامه اطلاعات در ۱۳ مهر، بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۶۰ - خامنهای رئیس جمهور شد.
در انتخابات سال ۱۳۶۴ نیز، بسیاری از رقیبان خامنهای از جمله نامزدان نهضت آزادی یعنی مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی و احمد صدر حاجسیدجوادی، رد صلاحیت شدند. او بار دیگر با کسب ۸۵٪ رای در سمت ریاستجمهوری ماند.
مهدی بازرگان، دربارهٔ رد صلاحیت خود در این انتخابات گفتهاست:
چون حاکمیت میدید که ممکن است ما در انتخابات حائز اکثریت باشیم، چنین تصمیمی گرفت
